تارنمای دان
نویسنده: هما یوسف
همه گیری کرونا همچنان ادامه دارد، اما ما بیصبر و نگران این هستیم که بعد از آن چه خواهد شد. پرسشی که دغدغه آن را داریم این است که آیا این ویروس نظام جهانی آینده را متحول خواهد ساخت، و اگر پاسخ مثبت است نظام نوین جهانی چگونه خواهد بود؟
صرف نظر از اینکه پاسخ چه باشد، آنچه به طور واضح دیده می شود این است که پاکستان دارای آمادگی برای این نظام نوین جهانی ندارد و این آمادگی تا زمانی که کشور ما نتواند خود را از سیاست خارجه فرسوده موجود برهاند قابل حصول نخواهد بود. مسئله ای که ریشه در ژئوپلیتیک دارد، در اصل ناشی از تنش بین چین و ایالات متحده آمریکاست. جنگی که تا قبل از همهگیری این ویروس در زمینه تعرفهها و تجارت بین دو کشور جریان داشت، اکنون شکل یک جنگ تبلیغاتی را به خود گرفته و هر دو ابرقدرت یکدیگر را به انتشار ویروس متهم میکنند. در ایالات متحده، رئیس جمهور دونالد ترامپ بارها ویروس کرونا را “ویروس چینی “خوانده و این امر نتایجی مطلوب برای آمریکا داشته است که این نتایج را در نظرسنجی مرکز تخقیقات پیو (PEW) بهخوبی میتوان ملاحظه کرد. در این نظرسنجی که در ماه مارس انجام گرفت، ۶۶ درصد از آمریکایی ها احساسات خود را ضد چین ابراز نمودند. گفتنی است نظرسنجیهای PEW در آمریکا از سال ۲۰۰۵ آغاز شده بود؛ اما قبل از این هیچگاه چنین مخالفت گستردهای با چین از سوی آمریکاییها ابراز نشده بود.
از سوی دیگر، چین برای اثبات توانایی و قدرت خود برای تسلط بر جهان، از هیچ فرصتی برای استفاده از نقاط ضعف ایالات متحده و تاکتیک های انزاواگرایانه آن کشور در مبارزه با کرونا به نفع خود دریغ نکرده است. در حالی که ایالات متحده و انگلیس در گسترش روند آزمایشهای ویروس کرونا با مشکلاتی مواجه شدهاند، چین طرحی را برای آزمایش هر شهروند ووهان پیشنهاد داده است. روزنامههای چینی مملو از اخبار روزانه در مورد چگونگی اتخاذ رویکرد دولت آنها برای کنترل شیوع جهانی این ویروس میباشند. در حالی که کشورهای غربی مانع دسترسی همدیگر به تجهیزات پزشکی میشوند، چین به عنوان یک غول جهانی ظاهر شده که به سرعت درحال افزایش تولید ماسک صورت و دستگاه تنفس مصنوعی و عرضه سخاوتمندانه این اقلام به سایر نقاط جهان میباشد. رئیس جمهور صربستان این تحول جایگاه چین را زمانی به اثبات رساند که اتحاد اروپایی را یک افسانه پری ها خوانده و رد کرد. و در مقابل چین را تنها کشوری دانست که می تواند به شیوه ای معتبر به مردم کشورش کمک کند. آیا جنگ سردی دیگری در راه است؟ در پاسخ باید گفت که در آینده نزدیک احتمال چنین جنگی وجود ندارد. در اصل آمریکا و چین از لحاظ اقتصادی چنان با یکدیگر پیوند خورده اند که وقوع چنین بحران بزرگی میان دو کشور بعید به نظر می رسد. از لحاظ صادرات چین سومین هدف بزرگ و در حال افزایش برای آمریکا است در حالی که بیشترین میزان امنیت دارایی های آمریکا نیز نزد چین قرار دارد. هر دو کشور اخیرا برای کاهش کسری تجارت به توافق رسیده اند که طبق آن چین وعده افزایش واردات تولیدات آمریکایی تا ۲۰۰ میلیارد دلار را داده است. باتوجه به مصارف گسترده آمریکا در حمایت از اقداماتی که برای غلبه بر همه گیری های جهانی صورت میگیرد، واشنگتن در موقعیتی نخواهد بود که بتواند تقاضای چین را نادیده بگیرد. (با کمال تعجب، ایالات متحده نیز برای خرید تجهیزات پزشکی اضطراری باید به چین مراجعه کند؛ زیرا تنها یک درصد از تعداد ماسکها و ده درصد دستگاههای تنفس مورد نیاز در این کشور موجود میباشد).
از سوی دیگر، چین نیز در شرایطی نیست که بتواند بزرگترین منبع تقاضای خارجی خود را از دست بدهد؛ زیرا صادرات این کشور ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن را تشکیل می دهد و قبل از همه گیری کرونا نیز میزان تولیدات اقتصادی آن رو به کاهش قرار داشت. همچنین این کشور میخواهد که دسترسی آن به فناوری مدرن ایالات متحده، بازارهای دلار و پیوند با زنجیره های عرضه جهانی که شامل آمریکا نیز هست، همچنان برقرار بماند. اما این همه گیری جهانی سؤالاتی را برای همه کشورها در مورد وجود آنها پدید آورده است که پاسخ به آنها میتواند زمینه را برای پیشبرد یک چارچوب جهانی با دو قطب ایالات متحده و چین هموار سازد.زمانی که تمام این کشورها تصمیم بگیرند که در مقابله با این بیماری همه گیر کدام گزینه را از بین دموکراسی و اقتدارگرایی، حمایت گرایی و اقتدارگرایی، بخش دولتی و خصوصی، تمرکزگرایی و تفکر منطقهای را برگزینند، این انتخاب آنان را بهطور طبیعی به سوی یکی از ابرقدرتها جذب خواهد کرد.
هنوز عوامل موثر و فعال زیادی وجود دارد که میتوانند روند تشکیل این نظم نوین جهانی را مختل یا با تاخیر مواجه سازند. نقش و اهمیت مؤسسات بینالمللی مانند سازمان ملل (و نهادهای فرعی آن مانند سازمان جهانی بهداشت) ممکن است احیا گردد؛ زیرا همه ما در حال تلاش برای نجات از همه گیری کرونا میباشیم. این امکان نیز وجود دارد که بر اساس مسئله، اتحادی موقتی توسط کشورهای طبقه متوسط برقرار شده و هنجاری جدید بین آنان ایجاد گردد. چندین نمونه از این کشورها وجود دارند که خود را با رویکرد ایالات متحده و چین بیگانه می دانند و اتحادهای جدیدی را برای حل مسائل بنیان نهادهاند. به عنوان مثال بعد از ریاست جمهوری ترامپ وقتی آمریکا از پیمان تجاری اقیانوس آرام جدا گردید، کشورهای استرالیا و ژاپن ائتلاف تجاریTPP 11 را به وجود آوردند. دیگر مسائلی که در دهه آینده میتوانند مبنای تشکیل اتحادهای بینالمللی مستقل از اثر و نفوذ آمریکا و چین قرار گیرند عبارتند از: تغییرات اقلیمی، زنجیرههای منظم تامین منطقه ای، شفافیت تجاری و فرار مالیاتی، زیرساختهای دیجیتال و نظارت سایبری.
رویکرد سیاست خارجی پاکستان به اندازهای فعال و موثر نیست تا بتواند خود را با این تحولات گسترده ژئوپلیتیک جهان هماهنگ سازد. رویکرد ضد هند در جهانی که اتحاد و همبستگی بر اساس هر موضوعی بین کشورها تشکیل و منحل میگردد، نتیجه مثبتی نخواهد داشت. ما با تبدیل شدن به کشور ماهوارهای برای چین نیر نمیتوانیم احساس راحتی کنیم، زیرا همیشه با مسائلی مهم و کلیدی که آمریکا بر آنها غلبه دارد (از قبیل بدهی صندوق بینالمللی پول و بحران افغانستان) مواجه خواهیم بود.
این همه گیری، فرصتی را برای ما فراهم آورده تا اتحادها، بازارها، زنجیره های تأمین و ارزش های ملی را مورد بررسی و بازنگری قرار داده و خود را برای نظم نوین جهانی که در حال ظهور می باشد، آماده سازیم. ما باید به جای از دست دادن این فرصت به بهبود روابط دیپلماتیک و معیار سیاستهای خود بپردازیم تا پاکستان برای مقابله با هر شرایطی آماده باشد.
نظر شما